english
1
Law::
settle, settling,
فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه
2
Law::
liquidate, liquidating, liquidation
فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه
3
Law::
discharge (n, v), discharging
فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه
4
Law::
wind up (n, v),
فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه
5
Law::
compound (: to settle a matter (esp a debt) by a money payment, in lieu of other liability; to adjust by agreement)
فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه
6
Law::
put,
فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه
7
Law::
quietus (n) (an acquittance or discharge)
فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه
8
Law::
acquittance
فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه
9
Law::
clearance
فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه
10
Law::
purge (n,v),
فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه
11
Law::
retire : to pay in full : settle (retire a debt(
فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه